اولين دل نوشته مامان
دخترك نازم ، نه ماه پر مخاطره و سخت به پايان رسيد ، روزهايي كه به سختي ميگذشتند و فقط روزنه اميدم سعي در داشتن تو و در آغوش كشيدنت بود .اگر چه مراجعات هر روزم به پزشكان و آزمايشگاهها و وضعيت نه چندان خوب جسمي من دوران مشقت باري را برايم ساخته بود ولي هر بار كه دست برروي شكمم ميگذاشتم و از طريق سلول هاي بدنم با تو صحبت ميكردم ويا نامه مينوشتم ،انرژي مضاعفي ميگرفتم براي ادامه اين مسير و هر روز منتظرتر از قبل براي در آغوش كشيدنت بودم و به اين ترتيب اين دوران گذشت و تو در ششم ارديبهشت پا به عرصه وجود گذاشتي. از آنجايي كه پزشكان بيست و دوم ارديبهشت را روز تولدت تخمين زده بودند ولي تو با زود آمدنت خواستي كه رنج آن دوران را برايم كم كني و ...
نویسنده :
مامان حمیـــده
2:21